English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5428 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermal insulation U عایق کاری گرمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insulation U عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulation U عایق کاری
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
heat insulation U عایق کاری حرارتی
insulation of concrete U عایق کاری بتن
form insulation U عایق کاری قالب
insulation fault U نقص عایق کاری
impedance heating U گرمایشی امپدانسی
heating effect U اثر گرمایشی
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
heat resisting quality U حالت و چگونگی مقاومت حرارتی ثبات گرمایشی
insulators U جسم عایق ماده عایق
insulator U جسم عایق ماده عایق
insulator U عایق کننده روکش عایق
insulators U عایق کننده روکش عایق
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
pawl U عایق
drag chain U عایق
cloggy U عایق
non conductor U عایق
floor insulator U عایق کف
detent U عایق
insulators U عایق
insulant U عایق
insulator U عایق
insulation U عایق
waterproofs U عایق اب
waterproofed U عایق اب
dielectric U عایق
impediments U عایق
impediment U عایق
waterproof U عایق اب
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
insulating cement U سیمان عایق
obstructions U مانع عایق
insulative U عایق کردن
obstruction U مانع عایق
insulated wall U دیواره عایق
ideal dielectric U عایق کامل
laggin U عایق بندی
fish paper U عایق کاغذی
drag hook U قلاب عایق
dielectric isolation U جداسازی با عایق
insulation testing apparatus U عایق سنج
insulating material U جسم عایق
insulation board U صفحه عایق
insulating varnish U لعاب عایق
insulating material U مواد عایق
insulated wire U سیم عایق
insulating material U ماده عایق
insulating compound U مواد عایق
insulated U عایق دار
braking U عایق مانع
brakes U عایق مانع
insulant U ماده عایق
resistance U عایق مقاومت
insulated layer U لایه عایق
insulated plier U انبر عایق
weatherproof U عایق هوا
insulated tongs U انبر عایق
brake U عایق مانع
braked U عایق مانع
insulating bushing U بوش عایق
soundproof U عایق صدا
adiabatic U عایق گرما
insulates U عایق کردن
insulates U عایق سازی
sound insulation U عایق صدا
wall insulator U عایق دیوار
insulate U عایق سازی
slot insulation U عایق شیار
insulate U عایق کردن
non conducting U عایق گرما
non conducting U عایق برق
battery insulator U عایق باتری
rainproof U عایق باران
cleat U عایق انگلیسی
insulation U عایق گذاری
rachet U گیره عایق
electrical insulator U عایق الکتریکی
insulating U عایق کردن
circular loom U نای عایق
mica dielectric U عایق میکا
insulating U عایق سازی
damper U عایق تعدیل کننده
insulation fault U نقص عایق بندی
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulation defect U نقص عایق بندی
insulation class U کلاس عایق بندی
insulation breakdown test U ازمایش شکست عایق
flameproof U عایق شعله ضد اتش
insulating asphalt U اسفالت عایق بندی
insulating brick U اجر عایق بندی
utilidor U لوله عایق کننده
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
isolate U عایق دار کردن
electrical insulation U عایق سازی الکتریکی
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
insulation loss U تلف عایق بندی
insulates U با عایق مجزا کردن
weatherbeater <adj.> U عایق رطوبتی، آب بند
insulating U با عایق مجزا کردن
mess kit U فرف عایق غذاخوری
isolating U عایق دار کردن
isolates U عایق دار کردن
tightening material U مواد عایق کننده
lead in insulator U عایق سیم انتن
insulate U با عایق مجزا کردن
insulation voltage U ولتاژ عایق بندی
insulated conductor U هادی عایق شده
insulation protection U حفافت عایق بندی
insulation resistance U مقاومت عایق بندی
insulated cable U کابل عایق شده
insulated conduit tube U لوله عایق شده
acoustic ceiling سقف عایق پوش
to deaden a wall U عایق کردن دیوار
to deafen a wall U عایق کردن دیوار
insulated bearing U یاطاقان عایق شده
post-insulated connection U پس از پیوند عایق دار شده
storm door U درب عایق هوای توفانی
insulation U روپوش کشی عایق کردن
insulated cable U کابل عایق بندی شده
insulation tester U دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation power factor U ضریب قدرت عایق بندی
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
bushing U عایق غلاف حیله گردان
ferroxcube U مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
insulation indicator U دستگاه ازمایش عایق بندی
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
clothing U عایق بندی روکش کشیدن
cold plug U شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
ratchets U گیره عایق چرخ ضامن دار
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
quad U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quads U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
insulation shielding U زره پوش کردن عایق بندی
quadrangles U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
quadrangle U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
weathertight U محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
insulation detector U دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
kapton U نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight U غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
insulators U جدا کننده عایق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
intent on doing anything U کاری
plastering U گچ کاری
curry powders U کاری
curry powder U کاری
inaction U بی کاری
active U کاری
impotence U کاری
feckful U کاری
currie U کاری
flower piece U گل کاری
electroplating U اب کاری
plasterwork U گچ کاری
curries U کاری
parget U گچ کاری
slobbery U تف کاری
hypofunction U کم کاری
curry U کاری
under employment U کم کاری
effective U کاری
impotency U کاری
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1This student is stupid ,close the book on him.
3midas touch
1Jack Attac
1کنایه از چیست
1to take a spell at whell
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com